مستقبل این محفل جُز قصهء ماضی نیست
تا صبحدم محشـــــر دی خفته به فــردا ها
بیدل
مُرغ قفس پرورد را از لذت پرواز خبری نیست!
نوشته: فیض احمد امیری
مسأله تعلیم و تربیت نسل جوان در شرایطی که تیلفون های موبایل و انترنت گوشه گوشهء جهان ما را تسخیر نموده مشکلی بسیار پیچیده و دشوار است. هنگامیکه جهان به مدد تکنالوژیی اطلاعات این گونه به هم نزدیک نشده بود تعلیم و تربیه یک موضوع ِملی بود که یک ملت میتوانست ارزشهای اعتقادی یا ایدیولوژیی ملی خود را بر نسل جوان ِخود
تحمیل و او را به دلخواه ِخود تربیه نماید و اگر ملتی زورمند میخواست آنچه را که فرهنگ امپریالیستی عنوان شده است بر دیگران تحمیل نماید مجبور بود سرزمین دیگران را تسخیر و فرهنگ خود را به زور برچه بر آنان بقبولاند و حتی زبان های بومی را با همین وسیله از میان ببرد و زبان خود را بر تخت آن زبانها بر نشاند. امروز تیلفونهای موبایل و انترنت جای اعمال زور را گرفته است و موشک کمپیوتر با یک اشارهء انگشت میتواند ما را به هر سایتی که بخواهیم وصل نماید و جهان انترنت نیز جهانی است که هم برای رشد و نموی مغز هر چه بخواهیم دارد و هم برای حظ بصر و در آفرینش وسوسه و هنر اعلان نیز دست ابلیس لعین را از پشت بسته است. اکنون دیگر حصار های ایدیولوژیک و تفکر ملی در برابر این عفریت تکنولوژیی معاصر مجال مقاومت ندارد و هر کس میتواند زهر و پادزهر خود هر دو را در این قوطیی عطار مایه بگذارد. برخی از دولتهای جهان سوم که دل در گرو ارزشهای ملی عقیدتیی خود بسته اند و یا دلبستگی به این ارزشها را وسیلهء بقای قدرت خود یافته اند سر در ریگ فرو میبرند و با انترنت، ویدیو، دی.وی. دی و بالاخره تلویزیون به مخالفت بر میخیزند و چون راه ِمقابله و مبارزه با فرهنگ سلطه جو را ندارند درورازهء خانهء خود را بر روی اندیشه و فرهنگ می بندند و به گفتهء مثل ِمعروف «قهر ِ فقیر نقص فقیر» خود را از اموزش و یادگیری محروم مینمایند و این بدترین شکل ِمقابله با پدیدهء تکنالوژی است زیرا که از یکسو جرثومهء تکنالوژی بهر صورت تابع مرزهای جغرافیایی نیست و آنرا در می نوردد و از سوی دیگر تحریم تکنالوژی جامعه را از سرعت ِعمل و کارآیی محروم مینماید و مانند این است که آدم با پای لنگ و تکیه بر عصا به دنبال سفینه های فضایی راه بیفتد و انتظار داشته باشد که مسابقه را نیز ببرد. اگر ما نمیتوانیم و به نفع ما نیست که فرهنگ و تکنالوژیی معاصر را تحریم و نسل جوان خود را دچار عقده های ناشی از این کمبود بنماییم و یا دفاع از فرهنگ و ارزشهای ملی خود را بهانهء خشونت و استبداد سیاسی بسازیم آیا راهی دیگر برای مقابله با فرهنگ معاصر سرمایه اندوزی که اخلاق و فضیلت را فدای پول نموده و پول سازی را توجیه کنندهء هرگونه عمل لغو فساد اخلاقی گردانیده است وجود دارد؟ بلی دارد و آن آزاد کردن تعلیم وتربیه از زندان تعصب ها و تنگ نظری های ایدیولوژیک است. ما نباید تصور نماییم که نسل جوان ما ماشین های فاقد شعور و اراده استند که هرچه را ما بخواهیم به دلخواه خود به خورد ایشان بدهیم و آنان هم بدون هرگونه جر و بحث و استدلال آن را بپذیرند و اگر نپذیرفتند به سادگیی آب خوردن تکفیر کنیم و از حصار تنگ باورداشتهای خود بیرون شان افگنیم و درز های تباین اندیشه های پیران وجوانان را باز هم فراخ تر بسازیم. ما اگر به معقولیت فرهنگ و اندیشهء خود اعتقاد راسخ داریم باید بتوانیم داشته های خود را وارد بازار رقابتهای فرهنگی بنماییم و خاصه میوه های گندیده فرهنگ غرب را در برابر نسل جوان خود و نسل جوان غرب عریان بگذاریم؛ یعنی راهی که در برابر ما وجود دارد راه مبارزه و اثبات حقانیت است نه راه گریز و پنهان کردن سر خود در ریگزار تعصب و تنگنظری یا بدتر از آن چماق تکفیر برداشتن و به جنگ فلسفه و استدلال رفتن. وقتیکه عندلیب اندیشه از قفس فکر های قبلاً ساخته شده و بر محک انتقاد ناخورده بیرون آمد در گلستان قضاوت آزاد سیر و سفر کرد آن وقت و تنها آن وقت میتواند بر زیبایهای گلها داوری کند و باغ را از سموم خزان هوشدار بدهد که مرغ قفس پرورد را از لذت پرواز خبری نیست. آنکه اسیر دیروز خود است «حال» را در حسرت ِ« ماضی» از دست میدهد و آنکه تهداب ِ«فردا» را بر واقعیتِ «حال» میگذارد «آیندهء» روشن دارد.
و ما علینا الی البلاغ
پنجم جنوری دو هزارششم میلادی
هرات -افغانستان